پرسش :
راه رهايي و كاهش تأثيرات دخالت مادر شوهر در زندگي چيست؟
شرح پرسش :
پاسخ :
موضوع مطرح شده، عام، فراگير و بهتر بگوييم دامن گير است و انسان هاي فراواني را به خود مشغول كرده است. گمان نكنيد كه تنها شما با اين مشكل روبه رو هستيد. گاه مادر شوهر و گاه مادر زن و گاهي اوقات ديگران به گونه اي موجبات رنجيدگي خاطر ديگران را فراهم ميآورند.
بدانيد آنچه رخ داده است نمك زندگي است و شما را مي آزمايد و مسير كمالي شما را هموار مي سازد. اين نوع رخدادها طبيعي است، بايد راه كنار آمدن با آن ها را آموخت، همانند حوادث طبيعي.
بشر نمي تواند جلوي رخ دادن زلزله را بگيرد، بلكه با تدابير لازم منازلي را مقاوم مي سازد تا آسيب پذيري از زلزله را كاهش دهد. شما بايد بدانيد كه اين نوع حوادث طبيعي، لازمة زندگي است و بايد راه برخورد با آن ها را بيآموزيم. بر اين اساس توجه شما را به راهكارهاي زير به منظور برخورد با حوادث اين چنيني ـ نه حذف آن ـ جلب مي نماييم و اميدواريم با عمل به آنها موفقيت كامل نصيبتان گردد و پيمودن جاده كمال و ترقي برايتان آسان و هموار شود.
1ـ سريع حرف از جدايي نزنيد. مشكل را حل كنيد، نه آن كه راه فرار را پيش گيريد. حرف از جدايي زدن باعث عمق دادن به مشكل مي شود، چون جدا شدن آسان نيست و سخت تر از به هم رسيدن است.
2ـ راه كاهش دخالت ديگران، كاهش سطح ارتباط است (نه قطع ارتباط) البته ميزان سطح كاهش ارتباط بايد به گونه اي باشد كه موجب مشكلات بيشتر نشود.
مادر شوهر يا هر عزيز ديگري شما را مجبور به انجام عملي نمي كنند! شما ميتوانيد هم دل آن ها را به دست آوريد، هم استقلال خودتان را حفظ كنيد. گاهي اوقات به حرف آن ها عمل كردن ضرر ندارد و سود دارد، گاهي اوقات ضرر دارد و برخي مواقع نه ضرر دارد و نه سود (منظور سود و ضرري است كه به خانواده شما بر ميگردد.
اگر دخالت او به سود شما باشد، نمي توان اسم آن را دخالت گذارد، بلكه انصافاً آن ها را مصلحت انديش خود بدانيد و در اين مورد از جاده انصاف و مروت خارج نشويد و به حرف آنها گوش بكنيد، هر چند در جايي ديگر به ضرر شما حرف زده باشد.
فعلاً اين حرفش خوب است. شما بايد سخن خوب را حتي از دشمن بگيريد و عمل كنيد، تا چه رسد به ... .
اگر دخالت به ضرر شما بود، لازم نيست و نبايد به حرف او گوش بكنيد، ولي لازم هم نيست كه به جنجال بكشانيد. سخن او را نشنيده بگيريد، حتي با زبان منطق (توسط شوهرتان) او را از اظهار نظر اشتباهش آگاه سازيد. اگر دخالت او خنثي بود، خودتان تصميم بگيريد. بنابراين هر كلامي كه ديگران در مورد خانواده شما (دو زوج جوان) مي گويند، دخالت نيست، مگر آن كه بر خلاف مصالح خانواده باشد. آن ها شما را به عمل مجبور نمي كنند. مي توانيد با زيركي و مهارت از كنار آن بگذريد، و بدون اين كه به مخالفت كشيده شويد، به قول معروف بگوييد چَشم، ولي راه خودتان را برويد.
4ـ بايد با تمام اعضاي خانواده ارتباط داشته باشيد و هر شخصي را به زبان خودش در كنار خود داشته باشيد. مسير زندگي خويش را بر اساس مصالح خانوادگي و با مشاركت همسرتان ترسيم كنيد و به ديگران احترام بگذاريد و با مخالفت رو به رو نكنيد، ولي لازم نيست متابعت داشته باشيد. مهم آن است كه شما و همسرتان همانند دو نيلوفر به دور هم بچرخيد و بپيچيد كه الحمد لله اين حاصل است. حرف هر كسي را به خود او محدود كنيد. اگر مادر شوهر، يا مادر همسر نامهربان است، شوهر و همسر چه گناهي كرده اند كه تاوان بپردازند؟!
5ـ دامنه بگو مگو را محدود كنيد و به آن گسترش ندهيد. به ديگران نگوييد و با خودتان حل و فصل كنيد. تصميم گيرنده خودتان هستيد و همان گونه كه گفتيد، قهر ها بايد كوتاه مدت باشد. اگر قهر كرديد، خانه را ترك نكنيد، محل خواب خود را عوض نكنيد، حتي بالش خود را تغيير ندهيد. فقط محدوده آن را كاهش دهيد تا تأثير منفي آن كم باشد. و زود به زود هم قهر نكنيد.
6ـ خانواده بدون مشكل نيست. هميشه در صدد حل آن باشيد، نه دامن زدن به آن. اميدواريم در زندگي و از مشكلات پيش آمده، در مسير كمال و ترقي بهره بگيريد. ديگران حرف نابجا بزنند و شما جواب ندهيد تا جزو آدم هاي صبور باشيد. ديگران بدي كنند و شما جز خوبي روا مداريد تا جزو نيكوكاران باشيد. نيكي را با نيكي و بدي را با بدي پاسخ دادن كار تاجران است، نه انسان هاي نيك انديش اهل زندگي و ترقي. پس براي حركت در اين مسير تلاش كنيد. اگر در اين مسير يك قدم برداشتيد، خوب است وگرنه براي بد بودن نياز به امكانات و دانش، تقوا، ايمان و ... نيست و آن راه را پيمودن آسان است. به اميد آن كه بدترين آدم ها با گذشت شما به بهترين انسان ها بدل شوند، تا چه رسد به مادر شوهري كه جز خير برايتان نمي خواهد و در اين مسير فقط شايد اشتباه بكند كه با گذشت شما و آگاهي دادن، او نيز مسير خوبي ها را مانند شما پيش خواهد گرفت.
در حال حاضر بهترين راه حل براي خروج از عصبانيت و شرايط سخت روحي، عمل كردن به شيوه اي است كه اسلام آن را پيشنهاد كرده و آن تغافل و چشم پوشي است. تغافل يعني خود را به غفلت زدن و ناديده گرفتن. البته انسان نمي تواند از خاطرات گذشته غافل بماند و به طور كلي آن را از صفحة ذهن خود پاك نمايد، ولي مي تواند طوري وانمود كند كه انگار آن را فراموش كرده و اين امر شدني است. آن چه آدمي را از پا در مي آورد، ادامه و استمرار فشارهاي رواني پس از وقوع حوادث است كه حالت خود خوري و غصه خوردن به وجود مي آورد و مي توان آن را شكنجة رواني ناميد. مرور كردن تاريخ پر درد گذشته، حاصلي جز افسردگي و اضطراب ندارد.
به همين منظور، اسلام تغافل و ناديده انگاشتن را مطرح كرده است. در امور زندگي و برخوردهاي اجتماعي نبايد كور باشيم، ولي در بعضي از مواقع بايد چشم هاي خود را ببنديم. امام صادق(ع) مي فرمايد: "صلاح زندگي و معاشرت با مردم محتواي پيمانه پُري است كه دو سومش فهم و يك سومش تغافل است".
با اتخاذ اين روش، هم آرامش روحي و رواني تأمين مي شود و هم قدر و منزلت آدمي محفوظ مي ماند. امام علي(ع) مي فرمايد: "با تغافل كردن از چيزهاي كوچك، خود را بزرگ كنيد و بر قدر و منزلت خويش بيفزاييد".
البته واپس زدن و تغافل كردن، يك عمل غير عادي است و براي انجام آن نيرويي لازم است كه شخص را در فشار بگذارد و او را به تغافل وادار نمايد، چون انسان، در پي انتقام گيري و تلافي كردن است و به آساني نمي خواهد گذشته را ناديده بگيرد. كساني كه تغافل نمي كنند و نمي خواهند حوادث گذشته را فراموش كنند، همواره در رنج و عذاب به سر مي برند. امام علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه تغافل نكند و از بسياري از امور چشم پوشي ننمايد، زندگي اش تيره و تار خواهد بود".
ديل كارنگي مي گويد: "ما صاحب آن خُلق سليم و روح پاك پيامبري نيستيم كه بتوانيم دشمن خود را دوست بداريم اما براي سلامت و خوشي خود بايد آن ها را ببخشيم و فراموششان كنيم. اگر كسي بدي كند يا مال شما را بربايد، اهميّتي ندارد، بلكه فراموش نكردن و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت مي كند".
ايشان در جاي ديگر مي گويد: "اگر شما نمي توانيد دشمنانتان را دوست بداريد، اقلاً خودتان را دوست داشته باشيد. خود را آن قدر دوست بداريد كه نگذاريد دشمنان شما بر خوشي و سعادت و زيبايي شما مسلط گردند و آن را تحت قدرت خود گيرند. شكسپير در اينباره مي گويد: "كوره را براي دشمنان خود آن قدر گرم مكن كه حرارت آن خودت را بسوزاند".
سعديا، دي رفت و فردا همچنان معلوم نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
شما كه نمي خواهيد با مادر شوهرتان زندگي كنيد، بلكه با همسرتان پيوند زناشويي برقرار كرده ايد و با همسرتان مشكلي نداريد و او را دوست مي داريد. قدر اين دوستي را بدانيد و با توكل بر خداوند و استعانت از پروردگار به زندگي خود ادامه دهيد و به جدايي اصلاً فكر نكنيد. به مرور زمان مشكلات بر طرف خواهد شد.
www.morsalat.com
موضوع مطرح شده، عام، فراگير و بهتر بگوييم دامن گير است و انسان هاي فراواني را به خود مشغول كرده است. گمان نكنيد كه تنها شما با اين مشكل روبه رو هستيد. گاه مادر شوهر و گاه مادر زن و گاهي اوقات ديگران به گونه اي موجبات رنجيدگي خاطر ديگران را فراهم ميآورند.
بدانيد آنچه رخ داده است نمك زندگي است و شما را مي آزمايد و مسير كمالي شما را هموار مي سازد. اين نوع رخدادها طبيعي است، بايد راه كنار آمدن با آن ها را آموخت، همانند حوادث طبيعي.
بشر نمي تواند جلوي رخ دادن زلزله را بگيرد، بلكه با تدابير لازم منازلي را مقاوم مي سازد تا آسيب پذيري از زلزله را كاهش دهد. شما بايد بدانيد كه اين نوع حوادث طبيعي، لازمة زندگي است و بايد راه برخورد با آن ها را بيآموزيم. بر اين اساس توجه شما را به راهكارهاي زير به منظور برخورد با حوادث اين چنيني ـ نه حذف آن ـ جلب مي نماييم و اميدواريم با عمل به آنها موفقيت كامل نصيبتان گردد و پيمودن جاده كمال و ترقي برايتان آسان و هموار شود.
1ـ سريع حرف از جدايي نزنيد. مشكل را حل كنيد، نه آن كه راه فرار را پيش گيريد. حرف از جدايي زدن باعث عمق دادن به مشكل مي شود، چون جدا شدن آسان نيست و سخت تر از به هم رسيدن است.
2ـ راه كاهش دخالت ديگران، كاهش سطح ارتباط است (نه قطع ارتباط) البته ميزان سطح كاهش ارتباط بايد به گونه اي باشد كه موجب مشكلات بيشتر نشود.
مادر شوهر يا هر عزيز ديگري شما را مجبور به انجام عملي نمي كنند! شما ميتوانيد هم دل آن ها را به دست آوريد، هم استقلال خودتان را حفظ كنيد. گاهي اوقات به حرف آن ها عمل كردن ضرر ندارد و سود دارد، گاهي اوقات ضرر دارد و برخي مواقع نه ضرر دارد و نه سود (منظور سود و ضرري است كه به خانواده شما بر ميگردد.
اگر دخالت او به سود شما باشد، نمي توان اسم آن را دخالت گذارد، بلكه انصافاً آن ها را مصلحت انديش خود بدانيد و در اين مورد از جاده انصاف و مروت خارج نشويد و به حرف آنها گوش بكنيد، هر چند در جايي ديگر به ضرر شما حرف زده باشد.
فعلاً اين حرفش خوب است. شما بايد سخن خوب را حتي از دشمن بگيريد و عمل كنيد، تا چه رسد به ... .
اگر دخالت به ضرر شما بود، لازم نيست و نبايد به حرف او گوش بكنيد، ولي لازم هم نيست كه به جنجال بكشانيد. سخن او را نشنيده بگيريد، حتي با زبان منطق (توسط شوهرتان) او را از اظهار نظر اشتباهش آگاه سازيد. اگر دخالت او خنثي بود، خودتان تصميم بگيريد. بنابراين هر كلامي كه ديگران در مورد خانواده شما (دو زوج جوان) مي گويند، دخالت نيست، مگر آن كه بر خلاف مصالح خانواده باشد. آن ها شما را به عمل مجبور نمي كنند. مي توانيد با زيركي و مهارت از كنار آن بگذريد، و بدون اين كه به مخالفت كشيده شويد، به قول معروف بگوييد چَشم، ولي راه خودتان را برويد.
4ـ بايد با تمام اعضاي خانواده ارتباط داشته باشيد و هر شخصي را به زبان خودش در كنار خود داشته باشيد. مسير زندگي خويش را بر اساس مصالح خانوادگي و با مشاركت همسرتان ترسيم كنيد و به ديگران احترام بگذاريد و با مخالفت رو به رو نكنيد، ولي لازم نيست متابعت داشته باشيد. مهم آن است كه شما و همسرتان همانند دو نيلوفر به دور هم بچرخيد و بپيچيد كه الحمد لله اين حاصل است. حرف هر كسي را به خود او محدود كنيد. اگر مادر شوهر، يا مادر همسر نامهربان است، شوهر و همسر چه گناهي كرده اند كه تاوان بپردازند؟!
5ـ دامنه بگو مگو را محدود كنيد و به آن گسترش ندهيد. به ديگران نگوييد و با خودتان حل و فصل كنيد. تصميم گيرنده خودتان هستيد و همان گونه كه گفتيد، قهر ها بايد كوتاه مدت باشد. اگر قهر كرديد، خانه را ترك نكنيد، محل خواب خود را عوض نكنيد، حتي بالش خود را تغيير ندهيد. فقط محدوده آن را كاهش دهيد تا تأثير منفي آن كم باشد. و زود به زود هم قهر نكنيد.
6ـ خانواده بدون مشكل نيست. هميشه در صدد حل آن باشيد، نه دامن زدن به آن. اميدواريم در زندگي و از مشكلات پيش آمده، در مسير كمال و ترقي بهره بگيريد. ديگران حرف نابجا بزنند و شما جواب ندهيد تا جزو آدم هاي صبور باشيد. ديگران بدي كنند و شما جز خوبي روا مداريد تا جزو نيكوكاران باشيد. نيكي را با نيكي و بدي را با بدي پاسخ دادن كار تاجران است، نه انسان هاي نيك انديش اهل زندگي و ترقي. پس براي حركت در اين مسير تلاش كنيد. اگر در اين مسير يك قدم برداشتيد، خوب است وگرنه براي بد بودن نياز به امكانات و دانش، تقوا، ايمان و ... نيست و آن راه را پيمودن آسان است. به اميد آن كه بدترين آدم ها با گذشت شما به بهترين انسان ها بدل شوند، تا چه رسد به مادر شوهري كه جز خير برايتان نمي خواهد و در اين مسير فقط شايد اشتباه بكند كه با گذشت شما و آگاهي دادن، او نيز مسير خوبي ها را مانند شما پيش خواهد گرفت.
در حال حاضر بهترين راه حل براي خروج از عصبانيت و شرايط سخت روحي، عمل كردن به شيوه اي است كه اسلام آن را پيشنهاد كرده و آن تغافل و چشم پوشي است. تغافل يعني خود را به غفلت زدن و ناديده گرفتن. البته انسان نمي تواند از خاطرات گذشته غافل بماند و به طور كلي آن را از صفحة ذهن خود پاك نمايد، ولي مي تواند طوري وانمود كند كه انگار آن را فراموش كرده و اين امر شدني است. آن چه آدمي را از پا در مي آورد، ادامه و استمرار فشارهاي رواني پس از وقوع حوادث است كه حالت خود خوري و غصه خوردن به وجود مي آورد و مي توان آن را شكنجة رواني ناميد. مرور كردن تاريخ پر درد گذشته، حاصلي جز افسردگي و اضطراب ندارد.
به همين منظور، اسلام تغافل و ناديده انگاشتن را مطرح كرده است. در امور زندگي و برخوردهاي اجتماعي نبايد كور باشيم، ولي در بعضي از مواقع بايد چشم هاي خود را ببنديم. امام صادق(ع) مي فرمايد: "صلاح زندگي و معاشرت با مردم محتواي پيمانه پُري است كه دو سومش فهم و يك سومش تغافل است".
با اتخاذ اين روش، هم آرامش روحي و رواني تأمين مي شود و هم قدر و منزلت آدمي محفوظ مي ماند. امام علي(ع) مي فرمايد: "با تغافل كردن از چيزهاي كوچك، خود را بزرگ كنيد و بر قدر و منزلت خويش بيفزاييد".
البته واپس زدن و تغافل كردن، يك عمل غير عادي است و براي انجام آن نيرويي لازم است كه شخص را در فشار بگذارد و او را به تغافل وادار نمايد، چون انسان، در پي انتقام گيري و تلافي كردن است و به آساني نمي خواهد گذشته را ناديده بگيرد. كساني كه تغافل نمي كنند و نمي خواهند حوادث گذشته را فراموش كنند، همواره در رنج و عذاب به سر مي برند. امام علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه تغافل نكند و از بسياري از امور چشم پوشي ننمايد، زندگي اش تيره و تار خواهد بود".
ديل كارنگي مي گويد: "ما صاحب آن خُلق سليم و روح پاك پيامبري نيستيم كه بتوانيم دشمن خود را دوست بداريم اما براي سلامت و خوشي خود بايد آن ها را ببخشيم و فراموششان كنيم. اگر كسي بدي كند يا مال شما را بربايد، اهميّتي ندارد، بلكه فراموش نكردن و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت مي كند".
ايشان در جاي ديگر مي گويد: "اگر شما نمي توانيد دشمنانتان را دوست بداريد، اقلاً خودتان را دوست داشته باشيد. خود را آن قدر دوست بداريد كه نگذاريد دشمنان شما بر خوشي و سعادت و زيبايي شما مسلط گردند و آن را تحت قدرت خود گيرند. شكسپير در اينباره مي گويد: "كوره را براي دشمنان خود آن قدر گرم مكن كه حرارت آن خودت را بسوزاند".
سعديا، دي رفت و فردا همچنان معلوم نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
شما كه نمي خواهيد با مادر شوهرتان زندگي كنيد، بلكه با همسرتان پيوند زناشويي برقرار كرده ايد و با همسرتان مشكلي نداريد و او را دوست مي داريد. قدر اين دوستي را بدانيد و با توكل بر خداوند و استعانت از پروردگار به زندگي خود ادامه دهيد و به جدايي اصلاً فكر نكنيد. به مرور زمان مشكلات بر طرف خواهد شد.
www.morsalat.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}